سریال
با هشتادمین قسمت از مجموعه پیشنهاد فیلم آخر هفته DLfars برای آخر هفته، همراه شما عزیزان هستیم. در این عنوان ، هر هفته به معرفی چند فیلم برتر که حتما باید دیده شوند، از نگاه DLfars میپردازیم و آنها را به شما عزیزان معرفی میکنیم. ممکن است شما نیز برخی از این فیلم ها را دیده باشید و یا حتی اسم بعضی از آنها را نشنیده باشید! در هر صورت تمامی فیلم هایی که معرفی میشوند، از نگاه DLfars، عناوین فوق العاده جذابی هستند. در ادامه به معرفی چند فیلم پیشنهادی DLfars برای آخر هفته شما میپردازیم، همراه ما باشید.
No Country for Old Men چگونه میتوان در اقتباس سینمایی یک کتاب، دقیق و وفادار نسبت به اثر مرجع عمل کرد و همزمان تازه، دارای حرفهای مخصوص به خود و ترسیمکنندهی چشماندازی وسیعتر بود؟ چگونه میشود از سینما نه بهعنوان مدیومی کاهنده که جهانی برای روایت بهتر و عمیقتر قصهها بهره برد؟ چگونه میشود سینمای وسترن را با یک نئو-وسترن از ابتدا زنده کرد و سپس با یک پایانبندی کم سروصدا و و همزمان کم مثلومانند کشت؟ با شناختی که از جنس فیلمسازی و مدل هدفگذاری جول کوئن و ایتن کوئن در طول سالها کسب کردهایم، میدانیم که آنها No Country for Old Men برندهی اسکار را برای پاسخ دادن به سه سؤال ذکرشده ننوشتند و کارگردانی نکردند. ولی این باعث نمیشود که فراموش کنیم فیلم مورد بحث چهقدر ایدهآل و باحوصله به آنها پاسخ میدهد. «جایی برای پیرمردها نیست» از ماهیت رندوم و زشت دنیای ما میگوید؛ از قهرمانهایی پوسیده که دیگر جایی در دنیای خاکستری امروز ندارند و رویاهایی که برخلاف گفتههای کورمک مککارتی یعنی نویسندهی کتاب اصلی شاید حتی راهنمای ما هم نباشند. برادران کوئن با فیلمی که زندگی امروز را بدون تاکید روی جلوههای امروزی آن به سخره گرفته است، خوب میترسانند و خوب به فکر میاندازند. نتیجه هم میشود شکلگیری اثری که هرچه پیشتر آن را میفهمیم، بیشتر بر خود برای کند و کاو آن لعنت میفرستیم. چون اگر No Country for Old Men را پس از یک بار تماشا رها میکردیم، همیشه باور داشتیم فیلمی دربارهی یک قاتل عجیب، یک پروتاگونیست خاکستری و مردی عاشق خوابهای خود دیدهایم. ولی بارها و بارها تلاش برای شناخت کامل اثر سیاهی قاب پایانی آن را پررنگتر و دردناکتر ساختند. وقتی میدانیم کارگردانها چگونه با رفتن از چهرهی پرسوال پیرمرد به آن سیاهی مطلق خبر از بیپاسخ بودن پرسشها میدهند، نمیتوان درد نکشید. در عین حال No Country for Old Men را به سختی میتوان یک فیلم سیاه صدا زد. زیرا بیشتر از آن که قصد منفی ساختن نگاه مخاطب به جهان پیرامون را داشته باشد، برای بیدار کردن او برنامه میریزد. آیا از خواب بلند کردن فردی بیهوششده از شدت تشنگی در بیابان که داشت خواب سرخوشانه و آرامی میدید و کمکم به سمت مرگ میرفت، برای او آزاردهنده و به طرز خوفناکی یادآور تمام/form>
No Country for Old Men چگونه میتوان در اقتباس سینمایی یک کتاب، دقیق و وفادار نسبت به اثر مرجع عمل کرد و همزمان تازه، دارای حرفهای مخصوص به خود و ترسیمکنندهی چشماندازی وسیعتر بود؟ چگونه میشود از سینما نه بهعنوان مدیومی کاهنده که جهانی برای روایت بهتر و عمیقتر قصهها بهره برد؟ چگونه میشود سینمای وسترن را با یک نئو-وسترن از ابتدا زنده کرد و سپس با یک پایانبندی کم سروصدا و و همزمان کم مثلومانند کشت؟ با شناختی که از جنس فیلمسازی و مدل هدفگذاری جول کوئن و ایتن کوئن در طول سالها کسب کردهایم، میدانیم که آنها No Country for Old Men برندهی اسکار را برای پاسخ دادن به سه سؤال ذکرشده ننوشتند و کارگردانی نکردند. ولی این باعث نمیشود که فراموش کنیم فیلم مورد بحث چهقدر ایدهآل و باحوصله به آنها پاسخ میدهد. «جایی برای پیرمردها نیست» از ماهیت رندوم و زشت دنیای ما میگوید؛ از قهرمانهایی پوسیده که دیگر جایی در دنیای خاکستری امروز ندارند و رویاهایی که برخلاف گفتههای کورمک مککارتی یعنی نویسندهی کتاب اصلی شاید حتی راهنمای ما هم نباشند. برادران کوئن با فیلمی که زندگی امروز را بدون تاکید روی جلوههای امروزی آن به سخره گرفته است، خوب میترسانند و خوب به فکر میاندازند. نتیجه هم میشود شکلگیری اثری که هرچه پیشتر آن را میفهمیم، بیشتر بر خود برای کند و کاو آن لعنت میفرستیم. چون اگر No Country for Old Men را پس از یک بار تماشا رها میکردیم، همیشه باور داشتیم فیلمی دربارهی یک قاتل عجیب، یک پروتاگونیست خاکستری و مردی عاشق خوابهای خود دیدهایم. ولی بارها و بارها تلاش برای شناخت کامل اثر سیاهی قاب پایانی آن را پررنگتر و دردناکتر ساختند. وقتی میدانیم کارگردانها چگونه با رفتن از چهرهی پرسوال پیرمرد به آن سیاهی مطلق خبر از بیپاسخ بودن پرسشها میدهند، نمیتوان درد نکشید. در عین حال No Country for Old Men را به سختی میتوان یک فیلم سیاه صدا زد. زیرا بیشتر از آن که قصد منفی ساختن نگاه مخاطب به جهان پیرامون را داشته باشد، برای بیدار کردن او برنامه میریزد. آیا از خواب بلند کردن فردی بیهوششده از شدت تشنگی در بیابان که داشت خواب سرخوشانه و آرامی میدید و کمکم به سمت مرگ میرفت، برای او آزاردهنده و به طرز خوفناکی یادآور تمام/form>
دیدگاه ها